loading...
اخبار حوادث
هم اينک به قلبم بيا...
عشق ایستادن زیر باران و خیس شدن با هم نیست. عشق آنست که یکی چتری باشد برای دیگری و او هرگز نداند که چرا خیس نشد...
..........................
میدوزم شادی را به غم ,زیاد را به كم , درخت را به ریشه , گاهی را به همیشه , ستاره را به آسمان , زمین را به كهكشان , كهنه را به نو و خودم را به تو...
......................

یک داستان کوتاه و عاشقانه و واقعا خواندنی که در مورد عشق مادر به فرزندش است

شبي پسر كوچكمان نزد مادرش رفت و يك برگ كاغذ را به او داد . همسرم نوشته‌ها را با صداي بلند خواند:
صورتحساب:
مرتب كردن اتاق خوابم 1 دلار
مراقبت از برادر كوچكم 1 دلار
بيرون بردن زباله 3دلار
نمره خوبي كه امروز تو درس رياضي گرفتم 10 دلار
مسواك زدن 1 دلار
مرتب كردن اتاقم 3 دلار
جمع بدهي شما: 19 دلار......

بقيه در ادامه مطلب.....

 

تو را هيچگاه نمي توانم از زندگي ام پاک کنم چون تو پاک هستي

مي توانم تو را خط خطي کنم

 که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي

 و وقتي که نيستي

 بي رنگي روزهايم را با مداد رنگي هاي يادت رنگ مي زنم

مثل کبریت کشیدن در باد دیدنت دشوار است؛ من که به معجزه ى عشق ایمان دارم؛ میکشم آخرین دانه ى کبریتم را در باد؛ هر چه بادا باد

 

صدسال بعدازمرک من ، تا بشکافی قبرمن / خواهی شنید ازقلب من ،ILOVEYOU محبوب من

تنها
غمگین
نشسته با ماه
در خلوت ساکت شبانگاه
اشکی به رخم دوید ناگاه
روی تو شکفت در سرشکم
دیدم که هنوز عاشقم آه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یک لحظه نشد خیالم آزاد از تو
یک روز نگشت خاطرم شاد از تو
دانی که ز عشق تو چه شد حاصل من
یک جان و هزار گونه فریاد از تو
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در پی آن نگاه های بلند ،
حسرتی ماند و
آه های بلند!

داستان عاشقانه بسیار زیبا و گریه آور ” ارزش عشق ” (حتما بخوانید )


دختری بود نابینا که از خودش تنفر داشت

نه فقط از خود ، بلکه از تمام دنیا تنفر داشت اما یکنفر را دوست داشت

دلداده اش را “  با او چنین گفته بود :

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟